این وب سایت دیگه اپ نمیشه ممنون از کسانی که تا بحال نظر گذاشتن
l
جملات زیبا.شعر.عکس
هوابارانیست قدمهایم سنگین است قلبم شکسته است برگهای پاییزی زیر قدمهایم خرد میشوند چه قصه غم انگیزیست شکستن قلب من وریختن وخرد شدن برگهای پاییزی
باوجودت قلب من ارام است روح من ازاد است دستانم بهانه ای برای از یاد نبردن نوازش دارد با وجودت دررگهایم خون گرم امید جریان دارد
تورا باکسی دیگر دیدم گفتم تورا ترک خواهم کرد تولبخند زدی¸به رفتنم راضی بودی امروزتورادیدم که گریان بودی واوبالبخندش به رفتنت راضی بود
دوستت دارم تنهایت نخواهم گذاشت همیشه باتو خواهم ماند هرروز این جملات در ذهنم تکرار میشود خدایا کی؟ از این خواب پر کابوس بیدارم خواهی کرد
من امن ترین خانه دنیارا دارم آن اغوش توست بهترین شهر را برای گردش دارم آن شهرچشمان توست خوشبوترین عطردنیارادارم آن عطرموی توست قدرتمندترین وجود هستی بعدازخداوندرادارم آن وجودتوست
میگوینددیروزگذشته است فردا اینده است امروز متعلق به توست افسوس که هیچ روزی متعلق به من نیست چون هرروزمن باخاطرات دیروزباتوبودن وارزوی فردای باتوبودن میگذرد
بعد ازرفتنت حالی پریشان ♥ حرفهایی ناتمام اشکهایی حلقه بسته ♥ تشنه یک لحظه ارامش انتظارهای طولانی ♥ بی خوابی های شبانه
زندگی پایبندی به چیزهای کوچکی ست که گاه به چشم نمی ایند زندگی اب دادن به یک گل است. زندگی چیدن سفره است برای ان کسی که دوستش داری. زندگی لذت بردن ازیک پیاله چای است . همین کارهای کوچک ... کارهای بسیار کوچک... گپ زدن با دوستی صمیمی سلامی به رفتگر محل قدم زدن درصبح اینهاخودزندگیست.
این شرایط واسه همه ما پیش اومده شب تو رختخواب هی این دنده اون دنده میشیم خوابمون نمیگیره گوشیمونو برمیداریم شروع میکنیم توش بگردیم بد نیست تو این جور مواقع یه سر قسمت جمع و تفریقش بزنیم یه حساب کتابی بکنیم ببینیم چکاره بودیم تو زندگیمون
چه حس بدیه وقتی حس میکنی ادما ازت به عنوان نردبون استفاده میکنن ووقتی به بالارسیدن چه ساده وراحت ولی درعین حال بی رحمانه ولت میکنن وسخت وقتی میفهمی تمام این مدت فقط به عنوان یه وسیله واسش بودی همه ما این حس تو زندگیمون تجربه کردیم ولی هرکسی به نحوی تجربه کرده امیدوارم کسایی که این مطلب میخونن بدونن وبه بقیه بگن که ادما خیلی باارزش تر ازاونین که بخایم به چشم یه وسیله نگاشون بکنیم پس بیاین بهم احترام بذاریم همو دوست داشته باشیم از هم استفاده کنیم وکمک بگیریم ولی سواستفاده ونامردی نکنیم...................................
تنها نشسته بود کناراتاق سرش گذاشته بود روزانوهاش گفتم چرا ناراحتی گفت اخه چرا کسی منو دوس نداره کسی بهم محل نمیذاره همه چی انگار باهام لج کرده گفتم توچقدر به دیگران اهمیت دادی توچقدربه اطرافت توجه داشتی گفت خیلی گفتم امروز صبح که ازدر خونه اومدی بیرون چقدر اون رفتگر تنها توی کوچه اون موقع صبح توجهت جلب کرد چقدر به این فکرکردی که ارزوهاش چیه چی میخواسته از زندگیش گفت خوابم میومدگفتم وقتی رسیدی سر کوچه اون پیرمردی که کنار کوچه خوابیده بود وماشینا از کنارش رد میشدن چقدر توجهت جلب کردگفت اصلا من ندیدمش کدوم میگی گفتم خواستی از خیابون رد بشی پات گذاشتی رو گلای چمن وازروی اونا رد شدی به جایی که ازکنارشون رد بشی گفت حواسم نبود گفتم وقتی سوار اتوبوس شدی یه خانم مسن کنارت وایساد گفت اجازه میدی من بشینم ولی تو بهش محل نذاشتی خودت نشستی گفت خسته بودم گفتم وقتی از اتوبوس پیاده شدی یه اقا ازت ادرس پرسید توبلد بودی ولی واینسادی که جوابش بدی و رد شدی گفت دیرم شده بودقیافش حق به جانب بود ازپنجره بیرون نگاه کردم وگفتم همه این ادمایی که دارن از پیاده رو رد میشن یکی از دلایل تورو دارن پس دیگه اعتراض نکن
امروز وقتی بگی دوست دارم بهت میخندن اگه بگی عاشقم بزرگترین دروغ دنیاست امروز واسه ثابت کردن علاقت باید خودت از پرتگاه بندازی پایین
دلم خیلی گرفته بود حس کردم بایدنقاشی کنم بوم گذاشتم جلوم قلموگرفتم دستم به اسمون نگاه کردم حالا چی رو بکشم یهو یادم اومدی یه لحظه گفتم تصویرخیلی چیزارو کشیدم چرا هیچ وقت به ذهنم نرسیدکه تصویر تورو بکشم نمیدونم چه شکلی هستی ظاهرا نیستی ولی همیشه حضورت حس شده هرچی فک کردم به نتیجه نرسیدم نور بکشم تصویر یه زن یا تصویر یه مرد هی فکر کردم فکر کردم ولی به نتیجه نرسیدم اخر نتونستم تصویر خاصی رو بیارم تو ذهنم به صفحه سفید بوم نگاه کردم گفتم تصویرت کشیدم از اتاق داد زدم مامان بیا نقاشیمو ببین مامانم اومد بوم سفید دادم دستش گفتم ببین مامان هی نگا کرد گفت این که چیزی توش نیست گفتم دقت کن یهو تلفن زنگ زدبا عجله رفت لبخند زدم و بوم سفید نگاه کردم وگفتم این بهترین تصویری که میشه از تو کشید چون هم سفید هم چیز خاصی توش معلوم نیست مثل خودت یه راز همون بوم گذاشتم کنار اتاقم وهرروزاولین تصویرکه مبینم تصویرتو
میخواهم اهنگ عشق بسازم سیاه یک ضرب سفید دوضرب گرد چهارضرب هیسسسسسسسسسس هیچ اهنگی عاشقانه تر از سخن انکه عاشقش هستی نیست
بیاکه باتوغمهاتمام میشود بیاکه باتوقلب من ارام میشود بیاکه باتوشورزندگی بیدارمیشود بیاکه باتوعشق اغازمیشود بیا...
همیشه لازم نیست وقتی غمگینی اشک بریزی ان کسی که نگران لحظه های توست از لرزش عمق چشمانت حالت را میفهمد
زیرباران مینشینم وچون پیچکی خیس میشوم ارزو دارم پنجره ای باشم بردیوار کاهگلی تا هرگاه تو ازکوچه خیالم گذر میکنی تا دوردست ها به توبنگرم
وانگاه که بی تودرظلمت تاریکی به راه می افتم با وزش هر نسیم عطردل انگیزت به مشامم میرسدهمواره راه میروم واشک میریزم من میدانم قطرات اشکم خاطراتت را از یادم نخواهدبرد ولی باز میگریم به خاطرتوبه همه خواهم گفت به نسیمی که گذرخواهدکرد به خورشیدی که درسینه دریا باشد به ساحلی که دراغوش گیرددریارا به همه خواهم گفت که تورامیخواهم